سماع را دیده ای ؟

اعتقاد مولانا این گونه است؛

یک دست را بِ سوی آسِمانِ خدا میگیری،

یک دست را بِ سوی زمین،

می چرخی تا ذره ای شوی در مرکز عالم کِ زمین را بِ آسمان می رساند و آسمان را بِ زمین!

نمیدانم من ذره شده ام؟

آسمان ام ؟

زمین ام ؟

سماع در من است یا من در سماع گم شده ام.؟


حین التحریر:

موسیقیِ منُ توُ درختِ کیمیای قربانی را چاشنیِ متنِ شب های سردِ بهمن ماهِ هزارُ سیصدُ نودُ هشت کنید تا هنوز جان دارد بهمن؛

 

نورِ ملایمِ شبنم گونه از لا بِ لای نت هایش میپاشد بِ نیمه شب؛ حتی نمِ باران هم می زند!


حقِ مطلب را در موردِ لطافتِ خاکستر گرفته ی شاملو ادا میکند انگار :)

من باهارم تو زمین،

من زمینم تو درخت،

من درخت ام تو باهار،

ناز انگشت های بارون تو باغ ام میکنه،

میون جنگل ها تاق ام میکنه.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها