ساعت ۲۲ و ۳۳ دقیقه بود.

همه ی ساعت ها عجیب جذاب می شوند چطور؟
چه کسی دارد از این بازی با اعداد لذت می برد؟

بگذریم


باز آمده ام کِ بگویم تقصیر آنها بود،
تقصیر آنها بود ک گریه ام گرفت،
تقصیر آنها بود کِ وا دادم،
تمام این حرف های بی ربط را ب زور چپانده بودم داخل دهانم؛ سه ماه است ک چپانده ام.
تقصیر آنها بود کِ نتوانستم تحمل کنم.

من احمقم.
من دوستِ احمق توعم کِ بلد نیست حرف بزند اخیرا.
من دوستِ ترسیده ی تو عم کِ بِ عزای واقعه ی نیامده مشکی پوش شده است.
من دوستِ کم تحمل توعم کِ حتی نمیتواند تصور کند نبیند تو را.
خیال اینچنین مرا بِ زانو در آورده است ببین روز واقعه چِ خواهد بود!

من را ببخش کِ نتوانستم تحمل کنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها